واقعا خدا با ماست؟
روز عاشورا چند سالی است که اگر قم باشم برای روضه به دفتر استادم آیت الله شبیری زنجانی میروم. امسال یکی از سخنرانان تحلیل جالبی از حرکت بنی امیه برای تخریب شخصیت امام حسین(ع) ارائه داد. و میگفت دستگاه بنی امیه همه جور کاری کردند تا نشان دهند که امام از دین خارج شده و خودشان را در این نزاع بر حق جلوه دهند. از شعارهای و نمادها و رفتارهای دینی استفاده کردند. عمر سعد سپاه خود را لشگر خدا نامید و بعد از شهادت هر یک از یاران امام تکبیر میگفتند و ... . عبیدالله و یزید بعد از این ماجرا پیروزی خود را ناشی از نصرت خدا دانستند. و .... که بماند. در سپاه امام هم که روشن است همه انگیزهها الهی است.
همین داستان در جاهای دیگر تاریخ هم خود را نشان میدهد که دو سوی یک ماجرا به یک حقیقت استناد میجویند. ابن ملجم هم با قصد قربت و با انگیزه خلاص کردن امت اسلامی از دست امیر المومنین(ع) شمشیرش را فرود آورد. در سریال مختارنامه هم میرباقری تلاش زیادی کرده بود تا در نزاع زبیریان و امویان و توابین و لشگر مختار همین را نشان دهد. هم مصعب برای خدا میجنگید هم مختار! هم زبیریان داعیه برافراشتن پرچم الهی را داشتند هم امویان وهم شیعیان. و این ماجرا ادامه دارد....
قبلا هم در یک پست نوشته بودم که یکی از اساتیدم میگفتند که در انتخابات سال 84 دو نفر از دوستانم را دیدم که یکی سه روز روزه نذر کرده بودکه هاشمی رأی بیاورد و دیگری همین نذر را برای این کرده بود که هاشمی رأی نیاورد.
اسدالله علم از شاه نقل میکند که شاه میگفت من یقین کردهام که خدا با من است. زیرا همه دشمنانم را از سر راهم برداشته است. مثل تیمور بختیار و مصدق و (امام) خمینی. ما هم که روشن است که با تأییدات الهی در سال 57 و حوادث بعد از آن پیروز شدیم.
این بیطرفی ظاهری که در سایر سنن الهی نیز خود را نشان میدهد مساله مهمی است که در باب شناخت فعل الهی مدتی است مورد توجه قرار دادهام. مثلا وقتی مصیبت میبینیم امتحان است یا ارتقاء درجه یا کفاره گناه یا نتیجه عوامل طبیعی است و اصلا ربطی به خدا ندارد؟ اگر رزق و روزی ما زیاد شد نشانه کرامت ما نزد خداست یا نشانه آن است که خدا ما را رها کرده است؟ از کجا میتوان فهمید خدا با کدام طرف است. پیروزی نشانه امداد الهی است یا شکست؟ حتما اگر ما پیروز شدیم همین پیروزی نشانه آن است که خدا با ماست و اگر طرف مقابل پیروز شد نشانه این است که خدا تصمیم گرفته به آنها مهلت دهد تا در قیامت عذابشان را بیشتر کند!؟
نگاهی به این ماجراها نشان میدهد که باید در استفاده از نشانههای مذهبی کمی احتیاط کرد. به نظر می رسد خدا بنا دارد در این جنگها حالاحالاها بیطرف بماند. یک بیطرفی آزار دهنده و سردرگم کننده که باعث میشود هر کسی از ظن خود یار خدا بشود. و هر طائفه ای خدا را طرف تیم خودش بداند.
روشن است که من با این عقاید مشکلی ندارم و امداد ونصرت الهی و نیز امهال و استدراج جزو سنتها و وعدههای الهی در قرآن است. ولی اشکال کار در تحلیلها و نتیجه گیریهای پسینی است. این رویه وقتی فراگیر شود تبدیل میشود به چیزی مثل جریده وزین کیهان و برخی برنامههای رسانه ملی. و آنوقت رأی مردم میشود نشانه تایید الهی از ما و حزب و گروه ما. ظاهرا باید دقت بیشتری کنیم. و در مصرف این نشانه ها به نفع خود کمی صرفه جوئی کنیم. فعل خدا زبان ندارد. این ماییم که بر تن آن لباسی مطابق خواستهها و باورهایمان میپوشانیم. حق و باطل بودن عقاید و افعال ما با میزان دیگری باید مشخص شود.
پ ن: هر چند از مثال های سیاسی استفاده کرده ام ولی منظورم نوشتن مطلب سیاسی نیست. بیشتر دوست دارم به جنبه های فردی این آسیب در زندگی خودمان توجه کنیم.