وفا و ملامت
روش ملامتیان از متصوّفه چنین بود. یک فرقه از فِرَق متصوّفه به نام «ملامیّه» یا «ملامتیان» معروفند. راهى که اینها براى جهاد با نفس به خیال خودشان انتخاب کرده بودند، این بود که کارى بکنند که مردم از اینها تنفر داشته باشند و به اینها ظنّ بد ببرند. مثلًا شخص شراب نمىخورد ولى تظاهر به شرابخوارى مىکرد، شیشه شراب را با خودش این طرف و آن طرف مىبرد و در خانه شیشه شراب مىگذاشت ولى شراب نمىخورد که مردم بگویند او شرابخوار است، یا نماز مىخواند ولى نماز را همیشه طورى مىخواند که احدى نفهمد، تا مردم بگویند او نماز نمىخواند.
در مشهد یک کسى بوده به نام ادیب نیشابورى. بعد از او کس دیگرى به نام ادیب ثانى بوده که الآن هم هست. ... این دو نفر، هم آن ادیب و هم این ادیب، کوششى داشتند بر ضد ریاکاران، یعنى اعمالى بر ضد ریاکاران انجام مىدادند. ریاکاران تظاهر مىکنند به عبادت و عبادت نمىکنند، اینها بعکس تظاهر مىکردند به اینکه ما عبادت نمىکنیم ولى در سرّ السّر عبادت مىکردند. ....البته این یک مقدارى هم عکس العمل ریاکارى ریاکاران است. شعرایى مثل حافظ نیز که در قسمتى از تعبیرات خود دم از رندى و قلّاشى مىزنند، یعنى همان تظاهر کردن بر ضد آنچه که ریاکاران تظاهر مىکنند. (این حرفها را آقای مطهری گفتهاند در تعلیم و تربیت در اسلام.)
معتقدم روزگار ما روزگاری است که روش ملامتیه اوج گرفته است. بسیارند اهل ایمان که فقط برای این که در صف اهل ایمان شمرده نشوند از ظاهر بریدهاند و گاه حتی ظاهر غلط اندازی دارند. این جماعت از ریا و سالوس گریزانند و در باطن دیندار و دین ورز.(نمونه بارزش بدحجابهای اهل نماز و روزه و مستحبات).
گمانم این است که این آسیب آسیب هر جامعه دینی است که حاکمانش در پی اجرای دین باشند. مشکل من همین جاست که نه از اجرای دین میتوان گذشت و نه میتوان با حاکم کردن دین خلائق را از دین رماند. ادامه این روند منجر به از بین رفتن ظواهر دینی میشود و این البته نتیجه خوبی نیست. (دلایلش بماند برای شاید وقتی دیگر)
تصورم این است که اینجا وظیفه دینداران و مبلغان دین آن است که میان مسجد و میخانه راهی پیدا کنند. و تبیین کنند که دین، نه آن است که اهل ریا میفروشند، که در این بازار جنس قلب فراوان است. نجات شریعت یکی از وظایف امروز ماست. چنین مسلمانی از هر دو سوی میدان هدف تیر طعنه خواهد بود ولی اهل ایمان آناناند که یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لائم
نجات دین از دست دینداران به قصد نجات جمع کثیری که زلال هدایت میجویند و در نزد بسیاری از اهل دین چیزی نمییابند که سیرابشان کند. البته که این به تعبیر من، مجاهدت، مستلزم دادن هزینههای فراوانی است.
به گفته حافظ شیراز:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافرییست رنجیدن
پ ن: تجربه کردهام وقتی به ذهنم زد باید بنویسم وگرنه نمی نویسم. از این پست راضی نیستم زیاد. ولی اگر نمینوشتم دیگه نمینوشتم.