در دعواهای دوم خرداد و بعد از آن یکی از دوستان یک روز وسط بحثهای داغ آنروزها گفت تو بیشتر میفهمی یا آقای نوری همدانی؟ من هم گفتم تو بیتشر میفهمی یا آقای موسوی اردبیلی یا آقای صانعی و ...
هشت سال پیش (در سال 1384) آیت الله مصباح از محمود احمدی نژاد حمایت کرد و امروز البته خودش یکی از مهمترین مخالفان اوست. در مقابل آیت الله جوادی آملی از هاشمی حمایت کرد و البته تا کنون نشنیدم که ابراز پشیمانی کرده باشد یا مخالف هاشمی شده باشد. برخی از مخالفین هاشمی بر در خانه او جمع شدند و شعار دادند و ...
بعد از ماجرای سال 88 هم عدهای با شعار مرجع بی بصیرت برخی از مراجع را مورد لطف خود قرار دادند.
امروز (25/2/92) رهبری در سخنان خود گفتند اگر کسی بر اساس حجت شرعی رای بدهد و بعد معلوم شود اشتباه کرده نزد خداوند سربلند خواهد بود.
اینها را گفتم که بگویم اگر بپذیریم سخن علما در تشخیص کاندیدای اصلح حجت است این سوال پیش میآید که کدام علما؟ یا همان پرسش 16 سال پیش من از دوستم که آقای نوری همدانی یا موسوی اردبیلی؟ روشن است که بر این مبنا نمیتوان به صرف عالم و فقیه بودن اکتفا کرد چون علما با هم اختلاف دارند. بنابر این باید مولفه دیگری نیز در این بین باشد تا معلوم شود سخن کدام عالم حجت است؟ مثل این که در فقه میگویند فقیه اعلم.
روشن است که عدهای از جماعت حزباللهی به هیچ وجه اصلح بودن هاشمی یا خاتمی را نخواهند پذیرفت هر چند به راحتی می توان علمایی را معرفی کرد که از این دو نفر حمایت کنند.اگر قول علما در این زمینه حجت است پس چرا بین علما فرق قائل میشوند؟
مسئله آن است که این جماعت خود کاندیدای اصلح را تشخیص دادهاند و برای این که توجیه موجهی در جامعه داشته باشند پشت یک عالم دینی مخفی میشوند. و برای همین اگر علمای دیگر چیز دیگری بگویند اگر متهم به خیانت یا بیبصیرتی نشوند دست کم متهم به این میشوند که اطرافیان و دفتریها و آقازادهها ایشان را کانالیزه کردهاند.
اما نکته اساسی این است که اصولا سخن علما در این موضوع (یعنی تشخیص اصلح) هیچ حجیت شرعی ندارد. و خداوند عذر کسانی را که تحقیق نکرده به قول عالمان دینی در این وادی تکیه کنند نخواهد پذیرفت.
اصلح و صالح جزو موضوعات خارجیهاند وسخن فقیه در این مورد با سخن دیگران فرقی ندارد و بلکه گاه کم ارزشتر است. چون اطلاعاتشان کمتر است.
در سال 76 که علمای بسیار از ناطق نوری حمایت کرده بودند تکیه گاه امثال من که دنبال رو جمع نبودیم جملاتی از امام بود که نشریه ارزشها منتشر کرده بود
"احدی شرعاً نمی تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد و اگر در صلاحیت شخص و یا اشخـاص، تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولی رأی دهنده تشخیص اش بر خلاف همه ی آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا شخص، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تایید برای رأی دهنده اطمینان حاصل شد، می تواند به آنها رأی دهد." (صحیفه امام ج18 ص 232)
فرض کنید که اگر همة کسانی که در رأس[اند] پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید، لکن شما به نظرتان درست نباشد، جایز نیست شما تبعیت کنید، باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا اینکه بتوانید رأی بدهید». ج18 ص 284
«چنانچه اشخاص مطمئنی باشند که آنها تشخیص بدهند، شهادت می دهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، منعی ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است، رأی هم به آن بدهد » صحیفه امام خمینی ج 17 /ص232
جالب است که امام حتی بعد از مشورت هم اطمینان شخص را ملاک میدانند